پارسی مینویسم
از روی کنجکاوی، بر آن که تا چه اندازه در زبانی که با آن گویش میکنیم، از واژههای عربی، فرانسوی، انگلیسی و یا دیگر زبانها بهره میبریم، در این نوشتار و نوشتارهای آیندهی خود کوشش میکنم تا از واژههای وام گرفته شده از زبانهای دیگر بهره نگیرم.
خودم در راستای نوشتن این نوشته، نیاز پیاپی به بهرهگیری از فرهنگنامههای گوناگون، و بویژه، «واژهیاب» و همچنین چشمههای دیگر همچون تارنمای تلگرامی «بهپارسی» پیدا کردم. این خود نشان بر آن است که زبان روزانهی ما با زبانهای دیگر، بویژه عربی در هم آمیخته است، گرچه اینکه میتوانیم این نوشته را دریابیم، نشانهی نیکی است از زنده بودن زبان پارسی.
انگیزه، کوچک شمردن و یا دشمنی با زبانهای دیگر نیست. در فرایند پختگی و فرگشت هر زبان، وام گرفتن از زبانهای دیگر سرشتین است، بلکه انگیزه پدیدارکردن دگرگونیهای زبان پارسی در پیامد آمیزش آن با زبانهای دیگر است، و کوششی برای یادآوری گویش نیاکانمان، که گیراییمان از فرهنگمان، که نمونهی برتر آن شاهنامهی فردوسی است را نیز آسانتر خواهد کرد.
امید است در این راه، خود زبان پارسی را به نیکی و به از پیش فراگیرم.